تمایز میان تمدن و فرهنگ

رفتار مصرف کننده تمایز میان تمدن و فرهنگ

تمایز میان تمدن و فرهنگ

واژه های تمدن و فرهنگ در معناهای مختلف ، در گفت و گوهای عادی و نوشته های جامعه شناسی مورد استفاده قرار می گیرند. بسیاری از علمای اجتماعی اولیه ، این واژه های تمدن و فرهنگ را به منظور تمایز جوامع « وحشی » از « مدنیت » یا « اقوام طبیعت » از « اقوام فرهنگ » که مرز تقسیم آن اختراع خط است ، به کار برده اند. در کتاب جامعه شناسان اثر مورگان ( 1877 ) که بین « وحشیت » « بربریت » و « مدنیت » تمایز قائل می شود ، و در آثار اولیه انسان شناسان ، می توان مثال های زیادی در این رابطه پیدا کرد. این شیوه ی به کارگیری ، در تفاوتی که ما در زبان عادی بین جوامع « ابتدایی » و « متمدن » قائل می شویم نیز ادامه می یابد ؛ هر چند در اینجا به کار بردن این واژه ها صرفاً به دلیل آسانی کار است. بعدها تمییز گذاری دیگری ایجاد شد ، این بار نه بین تمدن یا فرهنگ از یک سو و وحشیت از سوی دیگر ، بلکه بین تمدن و فرهنگ در همه جوامع انسانی مصداق پیدا می کرد. آلفرد وبر ( برادر ماکس وبر ) روشن تر و ماهرانه تر از هر کس دیگری ، این تمییز گذاری را انجام داد و بین سه فرایند در تاریخ انسانی ، تفاوت قائل شد ؛ یعنی فرایند اجتماعی ، تمدن و فرهنگ. منظور وبر از تمدن ، پیش از هر چیز ، معرفت علمی و فنی و تسلطی است که به کمک این دو بر منابع طبیعی به وجود می آید. منظور او از فرهنگ فرآورده های هنری ، مذهبی ، فلسفی و سایر محصولات مشابه یک جامعه است. این تمییز گذاری شباهت فراوانی به تمایز رایج میان فرهنگ مادی و فرهنگ غیر مادی در نوشته های انسان شناسی و باستان شناسی دارد.

مقاله بازاریابی   بنیان های فرهنگی مدرنیسم

نظر تایلور در مورد مفهوم فرهنگ

تایلور نخستین کسی است که مفهوم فرهنگ را ضروری دانسته و آن را به طور مبسوطی ارائه داده است. در عین حال ، وی رابطه مفهوم تمدن و انسان متمدن را با فرهنگ یکی نمی داند. اگر چه تایلور بحث فرهنگ را مطرح کرد اما در رویکرد جدید به مفهوم فرهنگ و به تمایز و تفاوتی که برای آن با مفهوم تمدن قائل شده است ، اشاره می کند. همچنین کورش در تعریف فرهنگ و تمدن می گوید : یکی از مفاهیمی که فرهنگ به معنای آن به کار می رفت ، واژه تمدن بود. با این تفاوت که دو مفهوم اگر چه همراه یکدیگر بودند اما کاملاً معادل هم به کار نمی رفتند. فرهنگ بیشتر یادآور پیشرفت های انفرادی و تمدن یادآور پیشرفت های جمعی است.

مطالعات انسان شناسی در سده نوزدهم بر روی قوم ها و فرهنگ های ابتدایی و نیز حوزه های تمدنی و فرهنگی کهن در آسیا و افریقا و اروپا ، دو مفهوم فرهنگ و تمدن را در کنار هم نشاند که بسیار درهم آمیخته اند و گاهی هم معنا به کار می روند ؛ البته تاریخ شناسان و فرهنگ شناسان کوشیده اند این دو مفهوم را از یکدیگر جدا کنند. از این نظر ، تمدن جنبه های مادی ساخته های انسانی مانند معماری و شهر سازی و فناوری را بیش از پیش به خود گرفته است اما فرهنگ بیشتر جنبه های معنوی زندگانی جمعی انسانی همچون آیین ها و آداب و زبان و دین و دانش را در بر می گیرد. از دیدگاهی دیگر ، تمدن به نظام های بزرگ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی اشاره دارد که از نظر جغرافیایی واحد کلانی را در یک قلمرو پهناور ، معمولاً یک امپراتوری در بر می گیرد و برخوردار از فرهنگ گسترده و پرورده نوشتاری است. اما فرهنگ به تنهایی می تواند از آن مردمی باشد که در یک قبیله به صورت « ابتدایی » زندگی می کنند.

مقاله بازاریابی   استعاره و مجاز مرسل یا کنایه

محمد تقی جعفری نیز در مورد ارتباط فرهنگ با تمدن معتقد است ؛ با وجود ارتباط فرهنگ و تمدن ، این دو لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن است که اعتلای فرهنگی موجب دستیابی جامعه به مدنیت شود . همچنین جامعه می تواند صرفاً بر پایه اقتباس از تمدنی دیگر رشد کند و به تمدنی متکی شود که با تمدن مادر متفاوت است. در سوی دیگر ، این نکته نیز در خور تأمل است که جامعه غیر متمدن می تواند برخوردار از فرهنگ باشد. مثلاً بومیان استرالیا و افریقا تمدنی ندارند ولی دارای فرهنگ بومی خود ، یعنی مجموعه ای از باور ها ، آداب و رسوم هستند ؛ بنابراین ، اجتماعات بشری هر چند ابتدایی باشند از فرهنگ خاص خود بهره مندند.

در اندیشه فرانسوی ، از تمدن بیشتر به عنوان فرهنگ و از فرهنگ به معنای تمدن یاد می شود. بدین دلیل ، فرهنگ به تمدن بسیار شبیه است و حتی گاهی قابل جایگزینی با هم نیز بوده اند.

مقاله بازاریابی   فرهنگ توده و فرهنگ نخبه

تمدن

وازه « تمدن » چه در جامعه شناسی و چه در انسان شناسی به اندازه واژه « فرهنگ » اهمیت اساسی نیافته و به شکلی بسیار کلی و خالی از دقت ، به کار می رود. به نظر نمی رسد تمییز گذاری آلفرد ویر میان تمدن و فرهنگ ، زیاد مورد قبول افتاده باشد ؛ هر چند مک آیور آن را به صورت مستقل مطرح کرده و بر اهمیت آن تأکید ورزیده است. تمدن بیشتر به صورت واژه خاص مورخان باقی مانده و غالباً برای تشریح چیزی به کار می رود که انسان شناسان « فرهنگ » می نامند ؛ مثلاً در کتاب تمدن رنسانس در ایتالیا اثر بورکهارت به چنین مفهومی از تمدن بر می خوریم ، اما در آثار آرنولد توین بی ، واژه تمدن معنای متفاوتی می یابد که ممکن است به تشکیل مفهوم جامعه شناختی دقیق تری یاری رساند. بالاخره منظور ما از یک تمدن ، یک مجموعه فرهنگی است که از ویژگی های فرهنگی عمده و مشابه چند جامعه خاص تشکیل شده باشد مثلاً سرمایه داری غربی را می توان یک تمدن توصیف کرد ، زیرا شکل های خاص علم ، فناوری ، مذهب ، هنر و غیره آن را باید در چند جامعه متفاوت پیدا کرد.

مقاله بازاریابی   ابژه

در قرن بیستم ، رقابت ملی گرایان فرانسوی و آلمانی و رویارویی خشونت آمیز آنان در جنگ جهانی اول ( 1918-1914) مناظره ایدئولوژیک بر سر دو تصور متفاوت از فرهنگ را شدت می دهد . دو طرف با شعار دفاع از تمدن و دفاع از فرهنگ ، به جنگ هم رفتند. فرانسوی ها از تمدن دفاع می کردند و آلمانی ها مدافع ملیت بودند. این دو تصویر متفاوت از فرهنگ ، بنای دو رویکرد متضاد در علوم اجتماعی معاصر بوده است.

2.5/5 (2 نظر)