شمایل، نمایه و نماد

شمایل نماد نمایه

شمایل، نمایه و نماد

شمایل

به گفته ی پیرس ، شمایل نشانه ای است که ابژه و یا مورد ادراک خود را بر پایه ی شباهت با ان نمایشگر می سازد ، رابطه ی دال و مدلول ، نشانگر و نشانده ، رابطه ای است مبتنی بر تشابه. برای مثال تصویر چهره شخص به خودش شباهت دارد. مانند تصویر شکسپیر به خود شکسپیر و یا تصویر مونالیزا به صاحب تصویر شباهت دارد. شمایل ها را می توان به دو گروه تقسیم کرد :

الف ) تصویرها

ب ) نمودارها مانند دیاگرام ها ، ماکت ها ، نقشه ها و غیره.

در مورد تصویر ها ” خصایص ساده ” و مشابهت ها و در مورد نمودارها ” رابطه میان اجزا ” مشابه هستند.

نمایه

نمایه نشانه ای است بر مبنای پیوستگی وجودی میان خود و ابژه و یا ان مورد ادراک که نمایه ، نمایانگر آن است. مانند ساعت آفتابی و یا ساعت دیواری که وقت را نشان می دهد و یا نمونه ای که پیرس به آن اشاره می کند نشانه ای که جهت باد را به ما نشان می دهد. این بادنما می تواند انواع شکل ها را داشته باشد. در هر صورت بادنما هر شکلی داشته باشد برای ما فقط جهت باد اهمیت دارد.

مقاله بازاریابی   استعاره و مجاز مرسل یا کنایه

هم چنین رد پای حیوانات در ماسه ، علائم طبیعی از قبیل ضربان نبض ، جوش صورت و غیره که این علامات و شناخت آنها شاخه ای از مطالعه ی نشانه شناسی نمایه ای را می تواند تشکیل دهد.

نماد

سومین نوع نشانه در دومین تقسیم بندی سه گانه پیرس ” نماد ” است. پیرس معتقد است که به اتکای ” قرارداد ” است که نماد به عنوان نشانه پا به عرصه ظهور می گذارد. نشانه ی نمادین نیاز به شباهت با مورد ادراک یا ابژه ندارد و پیوند وجودی در آن غایب است. نماد ، نشانه ای قراردادی است. برخلاف سوسور که معتقد است در نماد نوعی رابطه ی طبیعی و ذاتی نسبی بین دال و مدلول وجود دارد ، پیرس معتقد است نمادها به حکم قانون و قرارداد است که تبدیل به نماد می شوند. اگر سوسور ترازوی عدالت را به دلیل اینکه ، ترازو دارای رابطه ای ذاتی و طبیعی با عدالت است نماد تصور می کند ، پیرس معتقد است اگر قرار می گذاشتیم که “درشکه ” نماد عدالت باشد ، در آن صورت می توانستیم درشکه را نماد عدالت فرض کنیم.

مقاله بازاریابی   ابژه

حال ممکن است سؤال پیش بیاید که ایا این نشانه ها ( شمایل ، نمایه و نماد ) دارای مرز مشخص برای تفکیک هستند ؟ پیرس آنها را مجزا از هم نمی انگاشت بلکه بر عکس به نظر او هر سه نوع نشانه ( شمایل ، نمایه و نماد ) غالباً و یا حتی همواره با هم تداخل و حضور مشترک دارند.

به عبارت دیگر این نشانه ها بنابر کاربردشان در یک متن ، گاه می توانند به صورت شمایل ، نمایه و نماد مطرح شوند. ولی برخی از دانشمندان معتقدند که نشانه هایی از جنس شمایل و نمایه به نسبت نمادها ، جنبه ی طبیعی تری دارند.

مثلاً اگر یک نشانه ی کاملاً شمایلی را به کسی نشان دهید و بیننده برای اولین بار با آن مواجه شود ، آن را تشخیص خواهد داد ، زیرا جنبه های طبیعی در نشانگر و نشانده ، یا دال و مدلول بهتر و طبیعی تر حفظ شده است و جنبه ی قراردادی موجود در رابطه ی دال و مدلول کمتر است.

مقاله بازاریابی   فرهنگ توده و فرهنگ نخبه

پس انگیزه ، براساس درونمایه ی نشانه مشخص می شود ، حضور میزانی مناسب از نشانگر و نشانده که درونمایه یقانونمندی را برای درک نشانه به وجود آورد ، درجه ی انگیزه مندی یک نشانه را رقم می زند. به عنوان مثال با دیدن تصویر یک منظره در یک عکس ، بیننده سریعاً درونمایه ی عکس ، پی می برد. ولی اگر پرچمی را ببیند ، شاید متوجه نشود که ان پرچم به عنوان نماد ، بازنگر کدام کشور است. درونمایه ی نشانده و نشانگر در نمادها کمتر است ، پس جنبه ی قراردادی بین نشانده و نشانگر در نشانه های نمادین بیشتر است.

توضیحی بیشتر در مورد شمایل

در مورد شمایل ها ، مسئله ی دیگری وجود دارد که جالب توجه است. گاه انسان ، درک نسبی یا کاملی از پدیده ای دارد ، و به معنی آن ، به میزان درک خویش واقف است ، ان وقت است که متوجه تشابهات بین دال و مدلول می شود. مثلاً واژه splash که بر گرفته از واژه plash و به معنی پاشیده شدن مایعات است ، جزء نام آواهای زبان انگلیسی محسوب می شود و ما تا معنی آن را از قبل ندانیم برای ما آن لغت بی رابطه با نشانده و نشانگر آن خواهد بود و برای کسی که با نظام آن زبان اشنا نیست این دو لفظ جنبه ی نام آوایی نخواهد داشت.

مقاله بازاریابی   خرده فرهنگ

در فیلم ، نشانگر و نشانده با هم یکی هستند . آنچه را که می بینیم یک نشانگر تصویری است و یک نشانده در ذهن ایجاد می کند. تصویر اسب را همه ی بیننده ها می شناسند ، ولی در زبان ، این قرابت به این صورت نیست.

مثلاً نشانگر اسب به صورت لفظ هیچ ربطی به نشانده ی آن ندارد. پس ممکن است فکر کنیم آنچه را که در فیلم می بینیم ” انعکاسی است از واقعیت ” ، ولی باید در نظر داشته باشیم که فیلم و عکس صرفاً همه ی حادثه را ثبت و ضبط نمی کنند بلکه پاره ای از واقعیت را نشان می دهند و یا می توان گفت که یکی از حالات بی شمار واقعه را بازنمایی میکند.

بارت معتقد است که رسانه های تصویری بیشتر کارکرد ایدئولوژیک دارند ( چون قادر هستند ذهن استفاده کننده را به نقطه ای خاص سوق دهند که در جهت یک ایدئولوزی است ) تا اینکه قصد انتقال واقعه را داشته باشند.

مقاله بازاریابی   بنیان های فرهنگی مدرنیسم

” جان هیستون در اواخر دوران فیلم سازی اش ، هم فیلم های تجاری ضعیف و عامیانه ای چون فرار به سوی پیروزی را ساخت و هم آثار اقتباسی جدی و مؤثری چون مردگان. اما یکی از کنایه های جذاب خود به وانمود های دروغین سیستم های توتالیتر را در صحنه ای از همان فیلم فرار به سوی پیروزی عرضه کرد. در میانه ی مسابقه ی فوتبال بین تیم ملی آلمان و تیم زندانیان متفقین ، هر بار آلمانی ها به گل دست می یابند ، مردم حاضر در استادیوم بزرگ پاریس کاملاً سرد و ساکت و ناراحت می شوند و هر بار که متفقین گل می زنند ، مردم از فرط شادمانی از ته دل فریاد بر می آورند و هیاهو می کنند ، اما گزارشگر رادیوی آلمان از این که شنوندگان رادیو نمی توانند تصویر و فضای استادیوم را ببینند سوء استفاده می کند و هر بار هنگام گل زدن تیم آلمان ، نوار صدای تشویق تماشاگران را روشن می کند و صدا را به بالاترین میزان ممکن می رساند و هنگام به گل رسیدن تیم زندانیان ، صدای استادیوم را به حداقل می آورد تا وانمود کند که ورزشگاه لبریز از طرفداران تیم آلمان است. »

مقاله بازاریابی   توسعه فرهنگ عامه

هر علامت یا نشانه ای ، درجه ای از انگیزه و درون مایه را دارد ولی برای درک هر نشانه ای قراردادی لازم است تا از طریق آن ، قانون نشانه ها قابل درک شوند. این قانون مشمول همه ی نشانه ها اعم از شمایل و نمایه و نماد می شود. حتی برای درک یک تصویر ، بیننده باید مجهز به قراردادهایی با بعد اجتماعی و فرهنگی باشد. به عبارت دیگر بین بیننده ی نشانه و عکس العمل او ( به موضوع نشانه ) باید نوعی وفاق و توافق برای درک یک رویداد وجود داشته باشد.

3/5 (2 نظر)