تفاوت ميان بازاريابى و تجارت (خريد و فروش) چيست ؟

تفاوت ميان بازاريابى و تجارت (خريد و فروش) چيست ؟

تفاوت ميان بازاريابى و تجارت (خريد و فروش) چيست ؟

تفاوت ميان بازاريابى و تجارت (خريد و فروش) چيست ؟ ، نشانه های ضرورت تغییر در بازاریابی کسب و کار و تغییرات بازاریابی از آغاز پیدایش تا کنون موضوع این بخش پرسش و پاسخ های بازاریابی و فروش هستند.

تجارت ( خريد و فروش ) اصطلاحى است كن بيشتر در خرده فروشى و براى تشريح انتخاب فروشنده در مورد كالاها و همچنين چگونگى نمايش آن كالاها در فروشگاه و راه هاى چيدمان ، دكوراسيون ويترين و فروشگاه است .

بازاريابى اصطلاح بسيار جامع ترى است كه تجارت ( خريد و فروش ) صرفاً بخشى از فعاليت هاى آن را شامل مى شود.

نشانه های ضرورت تغییر در بازاریابی کسب و کار

غير از كاهش ميزان فروش ، نشانه های ضرورت تغییر در بازاریابی کسب و کار ، عبارتند از : 

  1. منحنى فروش ، ثابت و يكنواخت شده باشد و نياز به يك استراتژى رشد احساس شود.
  2. وجود اختلاف فاحش فروش در فصول پر رونق و كساد بازار ، نياز به هم سطح سازى و كاهش اختلاف فروش را الزامى كند.
  3. فروش خوب است ، اما سود بسيار ناچيز است.
  4. سود نهايى ناشى از فروش محصولات ، بخش هاى مختلف بازار و يا كانال هاى توزيع بسيار كم است.
مقاله بازاریابی   فرآيندهاى اصلى بازاريابى و اهميت آن ها

تغییرات بازاریابی از آغاز پیدایش تا کنون

تغییرات بازاریابی از آغاز پیدایش تا کنون چه بوده است ؟ بازاريابى به عنوان موضوعى جديد از علم اقتصاد جدا شد . اولين بازاريابان بر شناسايى و بررسى كانال هاى توزيع تمركز كردند. اقتصاددانان بيان مى كردند كه عرضه و تقاضا ، قيمت يك محصول را در بازار مشخص مى كند ، بدون در نظر گرفتن اين كه محصول در چه سطحى از شبكه توزيع پخش مى شود. بازاريابى بدون ( اوليه يا سنتى ) بيشتر توصيفى و سازمانى بود. اين نوع بازاريابى علاوه بر شبكه هاى توزيع بر تبليغات تجارى و فروش شخصى نيز تكيه مى كرد.

بسيارى از افراد فكر مى كردند كه بازاريابى صرفاً بازى با واژه ها است و اين كلمه اى زيباتر از فروش است. چندين سال طول كشيد كه چنين تفكرى به تدريج در ميان آن ها كمرنگ شد .

 مراحل اصلى تحول بازاريابى

چهارپى معروف ، به عنوان گام اوليه كه با مفاهيم محصول ، قيمت ، توزيع و ترويج شناخته شده است و از مؤلفه هاى اصلى تصميم گيرى در توليد و عرضه هر محصولى ، به عنوان ” پيشنهادى براى بازار ” است . سال ها بعد از پيدايش مفهوم مذكور بازاريابان متوجه شدند كه به منظور تدوين اين مفاهيم ، به درك مناسب ترى از مشتريان نياز دارند و چارچوب خود را به چهار سى شامل ارزش منتظره مشترى ، هزينه هاى مشترى ، آسودگى مشترى و ارتباطات با مشترى تغيير دادند.

صاحبنظران بازاريابى ديدگاهى را مطرح كردند كه براساس آن چهار پى بايد متكى به تفكر استراتژيك با مؤلفه هاى بخش بندى بازار ، هدف گذارى در بازار و جايگاه سازى باشد.

سپس دريافتند كه هر شركتى مى تواند يكى از چهار سطح هدف گذارى بازار را انتخاب كند ، بازار انبوه ، يك بخش بازار ، يك گوشه دنج بازار يا حتى يك مشترى .

بازاريابى پس از آن به مجموعه اى از مهارت هاى مديريتى دست يافت شامل سطح تقاضا ، زمان بندى و تركيب بندى تقاضا .

بازاريابى ساليان بعد چنان گسترش يافت كه مفاهيم آن نه تنها براى كالاها و خدمات ، بلكه براى ايده ها ، دلايل ، مكان ها ، افراد ، سازمان ها و ساير موجوديت هاى اجتماعى نيز قابل استفاده گرديد.

0/5 (0 نظر)