چرا مديران فراموش مى كنند كه با مشتريان صحبت كنند
چرا مديران فراموش مى كنند كه با مشتريان صحبت كنند
چرا مديران فراموش مى كنند كه با مشتريان صحبت كنند ، موضوع این مقاله آموزش بازاریابی و فروش و تاکید بر اهیمت مشتری در بازاریابی و فروش کسب و کارها است.
چرا برخى از مديران در هنگام تدوين يك راهبرد بازاريابى ، از صحبت كردن با مشتريان خود غفلت مى كنند ؟ در اينجا معدودى از دلايل اين كار مطرح مى شود :
فشار براى كسب نتايج كوتاه مدت :
برخى از سازمانها از مديران خود مى خواهند كه در يك دوره ى زمانى بسيار كوتاه به سود دست يابند . اين امر ، غالباً به اشتباهات عمده ى بازاريابى مى انجامد كه در دراز مدت به از دست دادن سود ختم مى شود .
باور به اينكه آنها پيشاپيش مى دانند مشتريان چه مى خواهند :
درك مشتريان هميشه كار آسانى نيست . آنان ممكن است مزايا و معايبى در محصول ببينند كه مدير بازاريابى از آنها آگاه نيست . مديران گاهى اوقات فكر مى كنند كه مشتريان نيز به همان نحوى كه آنان رفتار مى كنند ، عمل مى كنند ، اصلاً اينطور نيست .
عدم تمايل به برقرارى تماس با مشترى :
هنگامى كه از محصول يا خدمت شما تعريف مى كنند ، از صحبت كردن با آنان استقبال مى كنيم . اما ، هنگامى كه مشتريان شكايت دارند ، صحبت كردن با آنان چنان دلپذير نيست . در واقع ، شكايات مشتريان بايد از جانب سازمانها به عنوان جواهر تلقى شوند ، زيرا راههايى را آشكار مى سازند كه از طريق آنها عملكرد مى تواند بهبود يابد . برخى از شركتها ، نظير زيراكس و پراكتراندگمبل ، مديران خود را ملزم مى سازند كه به طور مرتب به شكايات وصل شده از مشتريان گوش دهند و يا آنها را بخواهند .
اعتماد به محصول يا خدمت :
برخى از مديران معتقدند كه محصول يا خدمت شان به قدرى عالى است كه هر مشترى طالب آن خواهد بود . در برخى از موارد اين پاور مى تواند درست باشد به طور مثال ، محصولات دارويى يا محصولات الكترونيكى خاص ممكن است معرف چنان پيشرفتهاى فنى چشمگيرى باشند كه همه خواهان منافع ناشى از آن باشند . با اين حال ، حتى محصولات بسيار پيشرفته هميشه موفق از آب در نمى آيند .
حتى هنگامى كه محصولى موفق از آب در مى آيد ، مى توانيد انتظار داشته باشيد كه رقبا از محصول پيشگام تقليد كنند و آن را بهبود بخشند . اگر شما مى خواهيد پيشاپيش آن رقبا قرار گيريد ، پس بايد به مشتريان خود نزديك باشيد و نيازهاى شان را بشناسيد ، به ويژه اگر در حال تغيير باشند .
يكى از دلايل عمده ى شكست يك محصول پيشگام اين است كه همگام با سرعتى كه مشتريان توجهات و ترجيحات خود را تغييرمى دهند ، محصول يا خدمت مورد بحث را تكامل نمى بخشند .
اعتقاد به اينكه لزومى به نشانه روى به سمت مشتريان نيست :
يك شوخى ميان بازاريابان رواج دارد حاكى از اينكه ، يك نماينده ى فروش به داخل يك تاكسى مى پرد و به راننده مى گويد ” مرا به هر كجا كه مى خواهى ببر ، من در همه جا مشترى دارم . ” اين يك شوخى است زيرا واقعيت اين است كه مشتريان به شدت مختلف اند . اگر چه هر فردى مى تواند يك مشترى بالقوه باشد ، مهم آن است كه بر روى مشتريانى كه شما مى خواهيد و مشتريانى كه احساس مى كنيد قادريد رضايت آنان را بهتر از آنچه رقبايتان مى توانند به دست آورند ، به دست آوريد ، متمركز شويد .