برندينگ اجزا

برندينگ اجزا

برندينگ اجزا

برندینگ اجزا ، برندینگ مشترک ، زیربنای برندینگ اجزا و الزامات و محدودیت های برندسازی اجزا موضوعات این مقاله برندسازی از مجموعه کمپین علم برندسازی است.

برندينگ اجزا ( يا برندينگ تركيبات ) يكى از استراتژى هاى مهم براى شركت هاى فعال در حوزه بازاريابى صنعتى تجارى مى باشد . همچنان كه از عنوان به ذهن مى رسد ، در اين شيوه از يك جزء يا قسمت محصول در برند استفاده مى شود .

برندینگ مشترک

برندينگ اجزا ، شكل خاصى از برندينگ مشترك است .

برندينگ مشترك عبارت است از نمايش دو يا چند برند بر روى يك كالا يا خدمت .

دليل به كارگيرى رويكرد برندينگ مشترك بسيار متنوع است و از تلاش هاى ترفيع براى محصولات موجود تا ادغام بين شركت ها براى توليد محصولات جديد را شامل مى شود . البته رويكرد برندينگ مشترك در محصولات مصرفى بسيار متداول است ، در حالى كه در بازارهاى صنعتى تجارى به نسبت محدود مى باشد . در ادامه به چگونگى كاركرد برندسازی اجزا و جايگاه آن در بازاريابى و فروش مى پردازيم .

مقاله بازاریابی   روان شناسى بسته بندى

زير بناى برندينگ اجزا

زير بناى برندينگ اجزا مفهوم اصل كشش مى باشد . بر طبق اين مفهوم ، توليد كنندگان اجزا ، ارتباطات بازاريابى خود را ( تبليغات ، پيشبرد فروش و …) در مشتريان نهايى متمركز مى نمايند و بدين ترتيب توليدكنندگان كالاى نهايى را دور مى زنند . ايده اصلى عبارت است از ايجاد تقاضا در سطح خرده فروش ، تا خرده فروش ها كالا را از كانال توزيع مطالبه كنند و بدين ترتيب توليدكنندگان مراحل ميانى مجبور به استفاده از اجزا و مواد سازنده شوند . از طرفى در بسيارى از موارد ، اين امكان هست كه وجود جزء سازنده ، به استاندارى براى آن گروه كالا تبديل گردد .

استراتژی کشش و استراتژی فشار در بازاریابی

برندينگ اجزا

برندينگ اجزا

برندينگ اجزا

شكل بالا استراتژی كششی و استراتژی فشار در بازاریابی  را نشان مى دهد . يك استراتژى فشار بدين معنى است كه توليد كننده اجزا ، تلاش ها و اقدامات بازاريابى خود را در توليد كنندگان كالاى نهايى متمركز نمايد . در حالى كه استراتژى فشار تلاش دارد تا حمايت اعضاى كانال را به دست آورد ، استراتژى كشش به مشتريان كمك مى كند تا اهميت و منافع برند تركيبى را دريابند .

مقاله بازاریابی   10 نکته مهم برای طراحی بسته بندی

الزامات و محدودیت های برندسازی اجزا

هدف هاى عمومى و كلى رويكردهاى برندينگ اجزا ، مواد ساخته شده و قطعات هستند . زيرا اين كالاها به كالاى نهايى ، كه داراى برند است ، اضافه مى شوند ولى مشترى از آن ناآگاه مى ماند . براى رهايى از اين گمنامى و مخفى ماندن تركيبات ، توليد كنندگان تلاش دارند تا با استفاده از برند اجزا ، ترجيح و آگاهى كالاهايشان افزايش يابد .

البته هر قطعه يا ماده سازنده اى نمى تواند در برند اجزا موفق  باشد . آيا واقعاً كسى به اينكه روغن موتور ماشين مورد علاقه اش چيست ، توجهى دارد ؟ البته كسى بدين موضوع توجهى ندارد . بنابراين واضح است كه در بكارگيرى استراتژى برندينگ اجزا ، بايد الزامات و محدوديت هايى را مد نظر قرار دهيم .

مهمترين نكته اين است كه جزء سازنده ، بايد بخش مهمى از كالاى نهايى باشد .

به عنوان مثال به پردازشگر اينتل ، به عنوان قلب هر كامپيوتر شخصى نگريسته مى شود . از طرفى ، جزء سازنده بايد توسط مشترى مهم و مرتبط تلقى شود تا به موفقيت كالاى نهايى كمك كند . همچنين مى يابد برند اجزا ، با نماد يا لوگوى مشخصى در كالاى نهايى نمايش داده شود . چرا كه مشتريان بايد بدانند آن كالاها حاوى اين اجزا و مواد سازنده اند . به همين دليل لوگوى اينتل بروى لب تاپ هاى دل نمايش داده مى شود .

برندينگ مشترك براى شركت ها منافع و مزيت هاى زيادى را فراهم مى نمايد . در اين شيوه با دستيابى به منبع ارزش ويژه برند ، به تقويت و تمايز در كالاها و خدمات مى پردازد و از سويى با ايجاد پيوندهاى ( تداعى گرهاى ) قوى ، تأثير برندينگ مشترك حتى مى تواند بيش تر گردد .  

5/5 (1 نظر)
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *