قدرت بازار
قدرت بازار
بازارهاى جديد به بازاريابى جديدى نياز دارند ،
قدرت بازار : نه فقط براى اينكه پيچيدگى را مديريت كنيد ، يا قبل از آنكه فرد ديگرى به آن شكل دهد ، شما اين كار را انجام دهيد بلكه ، به اين دليل كه به رسميت شناسيد كه پوياييهاى بنيادى معاملات مشترى نيز تغيير كرده است .
اكنون اين مشترى است كه حكمفرمايى مى كند . ما از بازارهاى تقاضاهاى مازاد عبور كرده ايم و به بازارهاى عرضه ى مازاد رسيده ايم . چيزهاى بسيارى در اطراف و اكناف مشترى وجود دارند كه بيش از نيازشان است و آنان هر چه را كه بخواهند ، دارند . بنابراين چگونه مى توانيد به آنان بيشتر بفروشيد ؟
چگونه می توان به بازارها بیشتر فروخت ؟
براى تدوين راه حلهايى كه براى مشتريان كارى بيش از كاركرد محصول انجام دهد تا به فراسوى نيازهاى معين مشتريان رود ، به هوش خلاقى نياز است .
در زندگى پر مشغله ى ما ، زمان چندانى براى اسراف كارى و يا ايجاد ارتباط با خرد جامعه ها به روشهاى سنتى وجود ندارد . همچنانكه ما به خريد بيشتر ادامه مى دهيم ، فضا محدودتر مى شود ، و از آنجا كه سطوح تحمل پذيرى پايين مى آيند ، انتظار حمايت مى رود . نامهاى تجارى براى آموزش دادن ، سرگرم ساختن و الهام بخشيدن بايد كار بيشترى انجام دهند . آموزش نامتناهى است ، شما هيچ گاه نمى توانيد به اندازه ى كافى سرگرمى داشته باشيد ، و هنر هيچ حد و مرزى ندارد .
بازاريابان چگونه مى توانند پيشنهادها ، تعاملات ، و راه حلهايى تدوين كنند كه زندگيهاى مردم را در اين اشكال بهبود بخشند ؟
به يكى از اين دو شكل :
يا به عنوان وسيله اى براى اينكه به ما كمك كند خود را از رقابت متمايز سازيم ،
و يا
با افزودن ارزش و به اين وسيله مطالبه ى پول بيشتر ؟
چنين عواملى زمان ، فضا ، آموزش نيز مى توانند تبديل به وجوه رايجى با اهميت تر از پول شوند كه در آن كسب و كار مى كنيم .
انجام كسب و كار طبق شرايط مشترى ، يعنى اينكه ما بايد آنان را نيز به شكل متفاوتى درگير سازيم . دستيابى به مشتريان كار دشوارى است . آنان داراى انتظارات بالايى هستند ، و نگهداريشان حتى دشوارتر نيز مى باشد . كارزارها مرده اند .
کارزارهای بازاریابی و کانالهای توزیع
اين فكر كه ما مى توانيم به مردم يك اتومبيل جديد هنگامى كه اين امر با جدول زمانى كارزار بخش بازاريابى منطبق است ، بفروشيم ، عمل نمى كند .
كارزارها به شكلى اجتناب ناپذير داراى يك بازار انبوه با احساس از درون به بيرون نسبت به آنها هستند كه در يك جهان متنوع و واگذار شده عمل نمى كند .
به اشكال جديد ارتباطى نياز است كه بعضاً از جانب مشترى آغاز شود ، در حالى كه هنوز به بازيابى آگاهى از نام تجارى نيز احتياج داريم .
كانالها بايد وارونه شوند .
به همين ترتيب ، كانالهاى توزيع ، به عنوان امتدادهاى تأمين كننده ، نه مشترى ، برپا شدند ؛ كارگزاران مسافرتى ، بيش از آنكه كارگزاران مشترى باشند ، كارگزاران خط هوايى بودند . تعيين قيمتها ، سابقاً بر عهده ى تأمين كنندگان بود ؛ مشتريان بايد فقط پرداخت مى كردند . كارگزار مورد نظر ، تشويق مى شد تا از جانب آنان كار فروش را انجام دهد . كافى است فقط پنج دقيقه به ايى بى مراجعه كنيد تا ببينيد كه قيمت گذارى ديگر به آن نحو عمل نمى كند .
چه برندهایی موفق خواهند بود ؟
غير محتمل است كه بسيارى از اين مسائل تنها به وسيله ى يك تأمين كننده بتوانند حل شود ؛ در حقيقت ، تعداد محدودى از خريداران دقيقاً مى دانند كه چه مى خواهند و يا آن را از كجا تهيه كنند . با اين حال ، وقتى مشتريان متوقع هستند ، اين يك فرصت است كه برويم و كمك كنيم . آن دسته از نامهاى تجارى كه مشتريان بيش از همه با آنها آشنایی دارند و بيش از همه به آنها اعتماد دارند كه عدم اطمينانشان را برطرف كنند ، نامهايى كه مى توانند منبعى براى هر آنچه مورد نياز است باشند و آگاهانه و به راحت ترين شكل ، آن را مطابق با سفارش مشترى مى سازند ، در آينده موفق خواهند بود . قدرت به شكل بنيادى از تأمين كننده به مشترى واگذار شده است .
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.