بازاریابی القایی – در بازاریابی سابلیمینال همه چیز آنگونه که می بینید ، وجود ندارد!
بازاریابی القایی – در بازاریابی سابلیمینال همه چیز آنگونه که می بینید ، وجود ندارد!
تعریف بازاریابی القایی
“بازاریابی القایی / سابلیمینال / غیرمستقیم” (Subliminal Marketing) روشی برای تبلیغ پیام ها با تحریک ضمیر ناخودآگاه گیرنده است، بدون اینکه حتی شخص از آن اطلاع داشته باشد. تبلیغات سابلیمینال نوعی بازاریابی است که در آن پیامی عمداً درون یک تصویر یا صدا قرار می گیرد. بسیاری از مردم ممکن است آگاهانه از قرار گرفتن در معرض چنین پیامدهایی آگاه نباشند، اما اغلب پس از مشاهده / گوش دادن به تبلیغات، اعمال و نگرش خود را تغییر می دهند.
حواس ما دائماً با حجم عظیمی از اطلاعات بمباران می شود، تنها درصد کمی از داده ها به آگاهی ما می رسد، با این حال ضمیر ناخودآگاه ما تقریباً همه چیز را جذب می کند.
ضمیر ناخودآگاه اطلاعات را تغذیه می کند و مانند یک اسفنج جذب می کند.
درک بهتر
امروزه یک سوپرمارکت متوسط شامل گزینه های متنوعی از اقلام مصرفی است و میلیاردها دلار در هر سال صرف تبلیغات می شود و ارقام به طور تصاعدی در حال رشد هستند. برای جدا کردن بهترین ها از بقیه، تبلیغ کنندگان این مفهوم مبتدی از بازاریابی القایی یا سابلیمینال را ارائه کرده اند. این تکنیکی است که مصرف کنندگان را در معرض تصاویر محصول یا برندها قرار می دهد، بدون اینکه مصرف کنندگان آگاهانه از آن مطلع باشند. زمانی که مشتریان در معرض چنین محرک هایی قرار می گیرند، تصور می شود که مغز مشتری اطلاعات را به خودی خود رمزگشایی می کند و بدون داشتن قدرتی برای تایید یک محرک ارتباطی، بر اساس آن عمل می کند.
یک تبلیغ سابلیمینال موفق، تبلیغاتی است که به طور نامحسوس مصرف کنندگان را به خرید و استفاده از محصولات و خدمات مختلف ترغیب می کند.
تاریخچه بازاریابی القایی
پیشینه شروع آن به سال 1957 باز می گردد، زمانی که پیام “کوکاکولا بنوش” و “پاپ کورن بخور” بر روی فیلم در حال پخش قرار داده شد. این شرکت افزایش چشمگیری در فروش هر دو کالا را پس از این گزارش اعلام کرد، اگرچه هیچ مدرک کتبی ارائه نشد.
در حالی که برخی از روزنامه های آن زمان آن را به عنوان موضوع بزرگ بعدی پس از اختراع اسلحه نامیدند. برخی دیگر نگرانی هایی را در مورد اخلاقیات استفاده از چنین تکنیک هایی برای هدف قرار دادن بخش ناخودآگاه مغز انسان مطرح کردند. در برخی از کشورها مانند کانادا و استرالیا محاکمه ها و پرونده هایی علیه استفاده از تبلیغات سابلیمینال وجود داشت. اما از آنجایی که هیچ پیامد علمی از چنین پیام هایی موجود نبود، بنابراین شرکت هایی که چنین استراتژی را دنبال می کردند، همیشه قضاوت هایی را به نفع خود داشتند.
علم چه می گوید؟
سه وسیله قابل شناسایی برای شبیه سازی القایی وجود دارد که اثرات رفتاری قوی برای آنها ادعا شده است.
اول شامل محرک های بصری بسیار مختصر است که برای مدت بسیار کوتاه ارائه شده است.
دوم استفاده از گفتار تسریع شده در پیام های شنیداری با حجم کم است.
سوم، تصاویر شهوانی جاسازی شده و پنهان در تبلیغات چاپی است.
محدودیت در ارائه محرک های سابلیمینال در نظر گرفتن سطح آستانه متفاوت هر فرد است. برای جلوگیری از تشخیص توسط افرادی که سطح آستانه نسبتاً پایینی دارند، محرک باید آنقدر ضعیف باشد که به بینندگان با سطح آستانه بالا نرسد. محدودیت دیگر در این واقعیت نهفته است که ادغام محرک های سابلیمینال در مواد القایی در حال انجام، به دلیل زمان بندی فاصله خالی، قبل و بعد از مواد بالاتر از آستانه ، کار آسانی نیست. فاصله خیلی کوتاه منجر به پوشاندن پیام القایی توسط پیام های فوق آستانه میشود و فاصله خیلی طولانی منجر به استنباط حضور محرکها توسط آزمودنی میشود.
آزمایش ها و بررسی های مختلفی که دانشمندان مختلف بر روی این موضوع انجام دادهاند، تأثیر محرک های زیر آگهی را روشن نمیکند. همانطور که تیموتی ای مور (Timothy E Moore) می گوید:
“اثرات بالقوه محرک های القایی به راحتی توسط سایر تحریکات مداوم در همان کانال حسی خنثی می شوند، بنابراین مشکلات جدی برای هر کاربرد احتمالی در بازار ایجاد می کنند.”
همچنین محرک های غیر مستقیم به جای برند خاص، واکنش مثبتی نسبت به شی نشان داده اند. به عنوان مثال اگر برگر یک شرکت X برای چند میلی ثانیه در سینماها نمایش داده شود، ممکن است منجر به افزایش فروش برگر به طور کلی یا حتی برخی دیگر از خوراکیها و نه برند X شود. بنابراین از نظر علمی، تبلیغات سابلیمینال روشی اثبات شده برای بازاریابی نیست.
ضد استدلال
بزرگترین تهدید برای پیام های سابلیمینال مشکل آستانه است که در بالا ذکر شد. واقعیت این است که حتی اگر 1٪ از جمعیت هدف پیام را به روش مورد نظر دریافت کنند، کل تمرین ارزشمند خواهد بود. همچنین اگر پیام های القایی منجر به رشد مصرف هر نوع کالایی مثلاً سیگار شود، احتمال افزایش فروش برند مورد علاقه برای سیگار بسیار زیاد است. آهنگ موفق اخیر از نظر معروفیت “Munni badnam hui” منجر به افزایش فروش “JHANDU BALM” تا 35٪ شد. در فیلمهایی مانند «Main hoon na» SRK با پوشیدن لباسهای «Levis»، خوردن «Pizza Hut»، یا «Lays»، نوشیدن قهوه در «Cafe Coffee Day» و نجات Sushmita Sen از دست آدم رباییهایی که او را در «Santro» حمل میکنند، دیده شد. اینها نمونه هایی از پیام نیمه زیرآگهی هستند.
نمونه تبلیغات القایی
به تصویر اول سمت چپ نگاه کنید. توپ مشخص شده با علامت “S” واقعاً به کلمه انفجار نزدیک شده است. آیا این فقط یک اتفاق است؟
تصویر کولا در سمت راست در نگاه اول بیضرر به نظر میرسد، اما بررسی دقیقتر قسمت بالای قوطی، دختری برهنه را نشان میدهد که بالای قوطی دراز کشیده است.
حالا به تصویر زیر نگاه کنید. شرکت هایی وجود دارند که کارشان این است که تبلیغات را به صورت نامحسوس ایجاد کنند. علامت فلش برای راحتی خوانندگان قرار داده شده است تا متوجه یکی از این تبلیغات شوند.
صدها و هزاران نمونه از این دست در دوران معاصر وجود دارد که به استفاده از تبلیغات سابلیمینال اشاره دارد.
سخن نهایی از مارکتینگ ایران تلنت
دنیای علمی هنوز نمی داندبا پیام های ناخودآگاه چه کند. تمام اطلاعات موجود، ناهماهنگی در نتایج تجربی و همبستگی های غیرمستقیم را نشان می دهد که لزوماً موفقیت بازاریابی القایی را ثابت نمی کند. از نظر علمی، پیام هایی که جلوی چشم بیننده پخش میشوند، مغز را تحریک میکنند و میتوانند منجر به خرید یک محصول شوند، اما نه همیشه. بنابراین بازاریابی سابلیمینال به یک شانس کاهش می یابد.
در صورتی که شرکت های بازاریابی این فناوری را با دستان باز پذیرفته اند. استفاده از بازاریابی سابلیمینال به دلیل نتایج کمی موفقیت آمیز در گذشته در بالاترین سطح خود قرار دارد. همچنین مسئله اخلاق در استفاده از این شیوه بازاریابی حل نشده است. مسائل بسیار زیاد است و هیچ راه حل کاملی تاکنون ارائه نشده است، بنابراین بحث و جدل همچنان ادامه دارد.
سلام دقیقا دنبال بازاریابی القایی می گشتم که سایت مارکتینگ ایران تلنت را پیدا کردم . مقاله به اندازه و مفید بود.