اصطلاحات بازاریابی حرف B
اصطلاحات بازاریابی حرف B
تخفيف حمل كالا توسط مشترى
Back Haul Allowance
تخفيف قيمت به مشتريانى كه كالاهاى خود را از انبار توزيع كننده يا توليد كننده تحويل مى گيرند و بدين ترتيب هزينه هاى تحويل براى فروشنده ايجاد نمى كنند.
كانال رو به عقب ، مسير رو به عقب
Backward Channel
مسير بازاريابى كه از مشترى به واسطه و در مواردى به سازنده يا توليد كننده بر مى گردد و حركتى رو به عقب دارد. بازيافت قوطى هاى آلومينيوم ، برگرداندن بطرى هاى خالى نوشابه هاى غير الكلى ، جمع آورى ضايعات ، نمونه هايى از فعاليت هاى مسير رو به عقب مى باشند.
ادغام رو به عقب ، ادغام در مسير عقب
Backward Integration
تلاش هايى كه از سوى بنگاه اقتصادى به منظور خريد يا در اختيار گرفتن كنترل شركت هاى عرضه كننده كالاهايش صورت مى گيرد. براى مثال : يك سازمان بزرگ خرده فروش مى تواند مالكيت تسهيلات سازنده ى خود را به دست بگيرد و سيستم توزيع خودش را اداره كند.
نوآورى معكوس ، نوآورى رو به عقب ، نوآورى تعديل شده
Backward Invention
استراتژى برنامه ريزى محصول در داد و ستد بين المللى كه در آن ، بنگاه هاى شاغل در كشورهاى در حال توسعه براى اينكه بتوانند در بازار داخلى جذاب تر باشند محصولات خود را تعديل ( و گاهى ساده ) مى كنند. براى مثال : پمپ هاى آبى را كه معمولأ و در حالت عادى با نيروى برق كار مى كنند مى توان تعديل كرد تا با منابع نيروى محلى سازگار شوند.
اصطلاحات بازاریابی حرف B : بخش بندى رو به عقب بازار
Backward Market Segmentation
روشى براى شناسايى مرزبندى ها در بخش هاى يك جامعه ، براساس چند نوع رفتار همگانى در آن بخش ها. براى مثال ، استفاده از محصولات و خدمات خاص يا نگاه كردن به برنامه هاى تلويزيونى خاص. فرض اساسى بر اين است كه گروه هايى كه رفتار مشتركى از خود ارائه مى دهند ، در نگرش ها و عقايد نيز تفاهم دارند و به صورت متجانس و همگن به برنامه هاى بازاريابى واكنش نشان مى دهند.
سبد متوازن كالا ، سبد متعادل كالا
Balanced Product Portfolio
تركيب محصولات كهنه و تازه اى كه توليد كننده انبار كرده است.
موجودى متوازن ، موجودى متعادل
Balanced Stock
در خرده فروشى ، موجودى متوازن ، مجموعه ى متنوعى از كالاها با عرض و عمقى است كه تقاضاى مشتريان هدف را با حفظ سرمايه گذارى منطقى در موجودى كالا بر آورده مى كند. موجودى متوازن model stock يا Ideal stock نيز ناميده مى شود.
قيمت تمام شده ، قيمت تمام شده كالا و مخارج حمل و نقل آن در محل توليد
Basing- Point Pricing
راهبرد قيمت گذارى كه در آن قيمت كالاها از دو عنصر برخوردار مى باشد :
١) هزينه كالاها در نقطه توليد به اضافه
٢) هزينه حمل و نقل آنها از مركز معين ( مبدأ ثابت ، كه ممكن است با مكان توليد آن كالا متفاوت باشد) .
قيمت تمام شده به توليد كننده اجازه مى دهد كه بدون توجه به فاصله واقعى اى كه كالاها حمل شده اند ، هزينه حمل و نقل يكسانى را از مشتريان همان منطقه مطالبه كند.
رقابت نشان هاى تجارى
Battel of the Brands
مبارزه ى رقابتى در سطح خرده فروشى بين مارك هاى تجارى ملى در يك طرف و مارك هاى تجارى واسطه ها و خرده فروشان از طرف ديگر اخيرأ محصولات عام و ” بدون نام ” نيز به اين رقابت پيوسته اند.
اصطلاحات بازاریابی حرف B
بخش بندى بازار براساس منفعت ( مزايا)
Benefit Market Segmentation
روش بخش بندى بازار كه سعى در شناسايى مزايايى دارد كه مصرف كنندگان در يك كالا يا دسته اى از كالاها جستجو مى كنند. براى مثال ، در بازار كفش زنان ، مشتريان ممكن است به دنبال راحتى ، بالا بودن مد ، دوام كفش ، عملى بودن ، تنوع و نظاير اين باشند. پژوهشگران بازار دريافته اند كه مشتريان معمولأ به تركيبى از مزايا توجه دارند اما در زمان تصميم گيرى براى خريد ، بر يك يا چند مزيت تأكيد مى كنند. بخش بندى بازار براساس مزايا ، در كشف فرصتهايى براى محصولات جديد نيز مفيد است.
ناكامى در ارضاى نيازها
Blocked Needs Satisfaction
زمانى كه در ارضاى يك نياز مانع بوجود مى آيد پيامد آن ممكن است كاهش شدت نياز باشد. معمولأ در افراد ناكام گرايش به ” رفتار تقليدى ” وجود دارد. اين كار تلاشى است براى پيروز شدن بر مانع يا انسداد بوجود آمده به شيوه حل مسئله از طريق كوشش و خطا. فرد ناكام ممكن است رفتارهاى گوناگونى را در تلاش براى يافتن راهى كه هدفش را تحقق مى بخشد يا از تنش بوجود آمده بوسيله اين مانع مى كاهد از خود نشان دهد.
پاورپوینت بازاریابی
پاورپوینت برند سازی
برند ، نشان ، انگ ، برند
Brand
محصولى خاص يا مجموعه اى از محصولات كه به وسيله يك توليد كننده خاص براى فروش به بازار عرضه مى شود و به راحتى از طريق اسم يا علامت شناساننده منحصر به فرد از ديگر محصولات مشابه قابل تشخيص مى باشد.
بسط برند
Brand Extension
عمل بازاريابى محصولات جديد با نشان هاى تجارى مشهور در تلاش براى سود بردن از تصوير مثبتى كه نشان مادر در ذهن مصرف كننده دارد.
استراتژی بسط برند
Brand Extension Strategy
راهبردى در بازاريابى كه در آن يك شركت از يكى از نشان هاى تجارى رسمى خود براى يك محصول بهبود يافته ؛ به عبارت ديگر يك خط توليد جديد ، يا يك محصول كاملأ جديد ، استفاده مى كند. اين استراتژى در اصل يك استراتژى Coattails مى باشد كه در آن محصولات جديدى كه وارد بازار مى شوند توسط برند مشهور و موجود حمايت مى شوند.
آشنايى با برند ، شناخت برند
Brand Familiarity
توانايى مشترى براى تشخيص و قبول برند خاص بر روى يك محصول را گويند. آشنايى با برند اغلب به ٥ سطح تقسيم مى شود.
١) عدم پذيرش برند
٢) عدم تشخيص برند
٣) شناخت و تشخيص برند
٤) ترجيح دادن برند
٥) اصرار بر برند .
تصویر برند
Brand Image
تصوير و فهمى كه از يك محصول در ذهن مصرف كننده شكل گرفته است و نتيجه ى نشانه ها و معانى مرتبط با يك برند خاص مى باشد. تبليغات اغلب به ايجاد تصوير برند مشغول است. براى مثال ؛ تبليغات اتومبيل در تلويزيون به جاى شيوه اى از حمل و نقل ، اغلب يك سبك زندگى را تبليغ مى كنند و مى فروشند.
وفادارى به برند ، اصرار بر برند
Brand Insistence
شكل عميق وفادارى به برند كه در آن مشترى شديدا به دنبال محصول دلخواه ( مطلوب ) يا برند خود مى باشد و هيچ جايگزينى را به جاى آن نمى پذيرد. مصرف كنندگانى كه بر برند پافشارى مى كنند تحت عنوان ” وفادارى اصلى برند ” شناخته مى شوند. آنهایی كه وفادارى شان را بين دو يا سه برند تقسيم مى كنند ” وفاداران ملايم ” خوانده مى شوند و آنهايى كه اولويت شان را از يك برند به برند ديگر تغيير مى دهند ” وفاداران متغير ” ناميده مى شوند. مصرف كنندگانى كه كمترين پافشارى را بر برند دارند ؛ يعنى كسانى كه هيچ گونه وفادارى به هيچ برند ندارند به عنوان ” تغيير دهندگان برند ” شناخته مى شوند.
وفادارى به برند
Brand Loyalty
ترجيح مصرانه از سوى مصرف كننده براى يك برند يا هر برند ديگر يا براى مجموعه اى از نشان هاى تجارى در مقابل ديگر نشان هاى تجارى رقيب در همان طبقه را گويند.
نشانه برند
Brand Mark
آن قسمت از برند كه مشكل از علايم ، رنگ ها ، نمادها و طرح ها مى باشد به عبارت ديگر آن عناصرى كه واژه نيستند و دقيقا با محصول يكسان تلقى مى شوند. نشان هاى تجارى مانند قلاويز قرمزى كه از جيب عقب شلوار جين Ievi Strauss آويزان است ممكن است بخشى از برند يك شركت باشند.
مقالات پیشنهادی
تعریف استراتژی فروش و ۱۵ نکته برای استراتژی فروش
بازاريابى برند
Brand Marketing
راهبردى كه در آن هر يك از محصولات شركت به طور مستقل – عموما تحت هدايت يك مدير بازاريابى برند داد و ستد مى شوند.
اسم برند
Brand Name
آن قسمت از برند كه متشكل از حروف يا كلمات واقعى است. به عبارت ديگر ، آن بخشى كه به طور واقعى بيان مى شود و در بر دارنده نام محصول يا خدمات مى باشد و متمايز از ديگر علايم ، نمادها و طرح هاى شناساننده اى است كه طرح كلى را تشكيل داده اند.
موقعيت برند در بازار
Brand Position
به موقعيت يك محصول در بازار گفته مى شود. اصطلاح ” موقعيت ” به ارتباط محصول با نشان هاى تجارى تكميل كننده اشاره دارد و معمولا از اين نظر كه مصرف كنندگان ويژگى هاى گوناگون برند را چگونه ادراك مى كنند اندازه گيرى مى شود. به عبارت ديگر ، موقعيت برند به نگرش هاى مصرف كنندگان بستگى دارد.
شناخت برند ، بازشناسى برند
Brand Recognition
مرحله اى در پذيرش برند كه در آن مصرف كنندگان محصولى را كه ديده اند يا در مورد آن چيزهايى شنيده اند به خاطر مى آورند حتى اگر آنها تا به حال آن را نخريده باشند. اين بازشناسى ، هدف اصلى يك شركت براى محصولى است كه جديدا به بازار عرضه شده است. اثربخشى تبليغات و برنامه هاى تبليغاتى كه براى آشنا كردن مصرف كنندگانى با چنين محصول يا برند جديدى ممكن است از طريق يك پيمايش بازشناسى يا يك آزمون بازشناسى سنجيده شود.
عدم پذيرش برند ، رد برند
Brand Rejection
به عدم پذيرش خريد كالاهايى داراى برند خاص از سوى مصرف كننده به دليل تصوير ضعيف برند ؛ يا به دليل داشتن تجربه هاى بد از آن برند گفته مى شود. راه چاره هاى عدم پذيرش برند عبارتند از :
١) تغيير تصوير فعلى برند
٢) تغيير محصول
٣) تغيير بخش هدف ( براى فروش محصول ).
برندسازی
Branding
تعيين اسم برند يك محصول يا خدمت را گويند. تعيين اسم برند وسيله اى براى متمايز شدن محصول در بازار است.
اصطلاحات بازاریابی حرف B
Brand standing
در تبليغات و ارتقاى فروش ، به پيوند زدن يك برند با يك حادثه ، ايده ، يا مسأله گفته مى شود. تاكتيكى كه عموما به كار گرفته مى شود عبارت است از مرتبط كردن اسم برند ( بدون در نظر گرفتن نسبت هايش ) به حوادث يا فعاليت هايى كه مردم از آن بسيار آگاهى دارند. براى مثال ، دوندگان ماراتن اغلب شماره هايى را مى پوشند كه بر روى آن نام حامى مسابقات نوشته شده است.
خريد
Buying
در بازاريابى ، اصطلاح ” buying ” عموما به خريد كالاها به صورت عمده براى فروش دوباره آنها در سطح خود اشاره دارد.
تخفيف در خريد ، تخفيف خريد
Buying Allowance
تخفيفى كه در قيمت كالاهايى خاص از سوى توليد كننده يا سازنده به عنوان محركى براى خريد منظور مى شود.
دايره خريد ، دفتر خريد
Buying Center
در بازاريابى صنعتى ، دايره خريد از افرادى تشكيل شده است كه مسئول تصميم گيرى خريد در يك سازمان هستند. اين افراد ممكن است كاربران واقعى آن كالاها و خدمات ، مأموران خريد ، افرادى كه بر تصميمات خريد تأثير مى گذارند ( فروشندگان ، مديران و غيره ) دربان ها و نظاير اينها باشند.
مقالات پیشنهادی
الزامات ، مراحل و فرآیندهای ISO 13485
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.